oOoOoOoOoOoO
چرا کسی آدرس خانه ام را به رانندهی تاکسی نمیدهد؟
فکر کنم ناآشنا ترین آدرس
آدرس خانهی من باشد
وقتی هیچکس حتی نگاه بی گداری به رنگ رفتهترین در نمیکند
کسی حتی به اشتباه بر تلفن خانه ام نمیزند
شاید به خاطر این است که سیمش را کشیده ام؟
البته چون
کسی نمی زنگید
ترسیدم پول برق خانه ام زیاد شود
مانده ام بین خاک های داغی که هنگام ظهر روی طاقچه نمایان میشوند
و من هر بار که دستمال برمیدارم تا تمیزشان کنم
یادم می افتد
میهمانهای چندین ساله نامشان صاحبخانه است
و باز مینشینم کنار قاب عکسهای
قدیمی ام
زیر دیوار خراب شده
دورم پر است از کاغذ های باطلهای که نامه نوشتم و کسی نبود تا آنها را بفرستد
یا انگار کسی نیست که برایش نامهای از حالم بفرستم
گوشههای مبل خاکیام مقداری دستمال کاغذی ایست که اشکهایم بین آنها قایم شدهاند
حال و روزگار من عجیب بارانیست
#دیدار
oOoOoOoOoOoO